پست های پرطرفدار

۱۴۰۲ اسفند ۳, پنجشنبه

گزارشی از تحقق یک رویا... صعود زمستانەی قله کازبک گرجستان از مسیر یخچالGrede3


 گزارشی از تحقق یک رویا...


صعود زمستانەی قله کازبک گرجستان از مسیر یخچال Grede 3  - بخش اول

تقدیم به تمام بزرگان کوهنوردی کوردستان که از سالهای ابتدایی شروع کوهنوردی تا امروز، برای رشد و اعتلای آن زحمت کشیده‌اند و راه را برای جوانان هموار کرده‌اند. این صعود با ذره ذره انرژی، تجربه و توان بزرگان و پیشکسوتانی انجام شد کە در گذشتە و حال، در شهرهای مختلف کوردستان در حال فعالیت بودە و هستند و همەی این عزیزان در این صعود نقش و سهم دارند و  تیم ما خود را صرفا وامدار و امانت‌دار این بزرگان میدانیم و قدم در راهی گذاشتەایم کە زیربنا و شالودەی آن از گذشتە تا حال در حال پی‌ریزی و هموار شدن بودە است...باشد کە نمایندگان شایستەای برای جامعەی کوهنوردی کوردستان باشیم.

قفقاز نام منطقه‌ای کوهستانی مابین دریای کاسپین و دریای سیاه است که دارای قدمتی دیرینە و از اولین جایگاه‌های زندگی بشر در دوران باستان میباشد. رشته کوه قفقاز دارای قلل بلند و فنی بسیار بسیار زیادی است کە مانند خطی عرضی دریای کاسپین را به دریای سیاه متصل کرده است. رشته کوه قفقاز دارای دو بخش موسوم به قفقاز بزرگ و قفقاز کوچک است و قله البروس با ارتفاع 5642 متر بلندترین قله رشته کوه قفقاز واقع در بخش بزرگ قفقاز و تماما در خاک روسیە واقع شده است و قله آراگاتس به ارتفاع 4090 متر در بخش قفقاز کوچک و تماما در خاک کشور ارمنستان واقع شده است.

کشور گرجستان به عنوان کشوری زیبا با جاذبەهای طبیعی خیره‌کننده هر ساله پذیرای اکوتوریست‌های بسیار بسیار زیادی از کشورهای مختلف جهان است کە نقش بسزایی در ارزآوری و درآمدزایی برای مردمان گرجستان دارد. مسیر پیشرفت برای کشور گرجستان در مدت زمانی خیلی کوتاە با لطف ارتباط قوی با جامعە جهانی در حال طی شدن است و سرعت این پیشرفت بسیار خیره کننده میباشد.کشور گرجستان به عنوان عضو ناظر در اتحادیه‌ی اروپا و سازمان ناتو، توانستە نگاەهای جامعە جهانی را به خود جذب کرده و برای مردمان این سرزمین امنیت واقعی و رفاه و آرامش به ارمغان بیاورد. بلندترین قله کشور گرجستان، شخارا به ارتفاع 5193 متر است کە در منطقەی خیلی بکر و وحشی واقع شده و صعود به آن نیازمند توانایی فنی و فیزیکی بسیار بالایی میباشد و تا کنون توسط هیچ ایرانی صعود نشده است و کمتر کسی حتی اسم آن را شنیده است.

قله کازبگ با ارتفاع 5047 متر بە عنوان سومین قله‌ بلند کشور گرجستان در نقطەی صفر مرز شمالی با روسیە واقع شدە بەصورتی کە رخ شمالی این کوه تماما در خاک روسیە قرار دارد. صعود قله کازبگ از روستای استپانتسمیندا کە در دامنەی شرقی قرار دارد،  شروع شده و پس از عبور از دو پناهگاه، به ابتدای یخچال گرگتی(Gregeti) رسیده و بعد از پیمایشی کوتاە و کم‌شیب به پناهگاه متٸو(Meteo station) کە در دامنەی جنوبی قلە قرار دارد، میرسد. در فصل صعود تابستان، عبور از این مسیر نیاز به شش ساعت کوهپیمایی دارد اما در زمستان با وجود کوله‌های سنگین‌تر و کفش‌های عمدتا دوپوش، زمان بیشتری برای پیمایش و رسیدن بە متٸو مورد نیاز است. مسیری طولانی اما عمدتا کم‌شیب در بالادست دره‌ای بزرگ، درست از بالای کلیسای گرگتی آغاز شده و در امتداد دره بالا رفتە و به پناهگاه متٸو میرسد. برای  رسیدن به قله بعد از ایستگاه متٸو، میتوان از سە مسیر صعود کرد. مسیر نرمال از متٸو در رخ جنوبی شروع شدە و بە صورت تراورسی به گردنەی غربی رسیده و وارد رخ شمالی شده و در نهایت به قله میرسد. دو مسیر دیگر صعود از یخچالهای جنوبی میباشد، کە سخت‌ترین آنها کە طولانی‌تر و بسیار پرشیب‌تر است، یخچال Grade3 میباشد کە درست از پشت پناهگاه متٸو بە صورت مستقیم به قلە میرسد. یخچالی بسیار بزرگ و پرشیب در قسمت پیشانی و نزدیک قلە تا هفتاد درجە میرسد.

تابستان گذشتە، پس از چند بار صعود از مسیر نرمال و هدایت و رهبری تیمهای ایرانی و غیر ایرانی، همیشە با چشمی پر از حسرت بە یخچال Grede 3 نگاه میکردم و آرزوی صعود از آن در وجودم شعلە میکشید تا اینکە پیشنهاد صعود زمستانەی آن را با محمدامین محمدی، همنورد و همطناب دیرینەی پیرانشهریم مطرح کردم. هدف صعودی سبکبار با تیمی کوچک بود با حداقل تجهیزات. محمدامین همیشە آمادگی پذیرش این نوع برنامەها را داشتە و با شوق زیادی تمام تمرکزش را برای اجرای برنامە بە کار میگیرد. محمدامین در ایران مسٸولیت انتخاب نفرات و برگزاری اردوهای آمادگی فنی و جسمی را بر عهدە گرفت و من هم چون خارج از ایران زندگی میکنم، کارهای هماهنگی و سازماندهی و برنامەریزی را انجام دادم و در نهایت روز پنجشنبە نوزدهم بهمن ماه تیم چهار نفره از شهرهای مختلف کوردستان، با خودرو شخصی از مسیر ترکیە بە مرز گرجستان رسید و شب را در هتلی در نزدیک مرز "Valle" گذراند.
شنبه...بیستم بهمن -بخش دوم

ابتدای روز جمعە بسیار پر استرس بود، چند سالی‌ست کە ورد به گرجستان برای ایرانیان خیلی سخت شده و عبور از مرز و ورود بە خاک گرجستان بسیار با اما و اگر و ابهام همراە است. واچر رزرو هتل، بیمەی مسافرتی برای اعضای تیم صادر شدە و عکس پاسپورت اعضای تیم را برای مدیر هتل کە از دوستان نزدیکم هستند، فرستادە و تلفنی هم سفارش کردە بودم تا زمانی کە از مرز گرجستان تماس گرفتند ایشان در جریان باشند و مثل همیشە تاییدیەی حضور بدهند.
سفارشات لازم را هم به اعضای تیم کرده تا بدون دردسر وارد گرجستان شوند اما باز هم استرس داشتم...نحوەی خرید سیم‌کارت و فعال کردن اینترنت و ارتباط با خودم را بە محمدامین گفتە بودم تا بە محض ورود بە گرجستان خط ارتباطی ما کماکان باز باشد و من بتوانم تیم را در مسیر رسیدن بە تفلیس مانیتور کنم.

خوشبختانە تیم وارد گرجستان شده بە سمت تفلیس آمدند...برای جلوگیری از اتلاف وقت، لوکیشن روستای "ناتاختاری" کە در میانەی راە میباشد را فرستادم و خودم نیز ماشین گرفتە و بە سمت ناتاختاری بە راە افتادم و بە تیم رسیدم و همدیگر را در آغوش گرفتیم. همگی با هم بە سمت استپانتسمیندا حرکت کردیم و ساعت شش عصر بە هتل رسیدیم و مستقر شدیم. به علت یخ‌زدە بودن مسیر کلیسای گرگتی(ابتدای کوهپیمایی) هماهنگی لازم برای دربست کردن خودروی مناسب انجام شد و تیم بە امید هوای مناسب و صعود موفق بە استراحت پرداخت.

شنبە...بیست و یکم بهمن
ساعت پنج از خواب بیدار شدە و بعد از صرف صبحانەای مختصر، لوازم اضافی را به مدیر هتل میدهم تا در برگشت تحویل بگیرم و سوار خودرو اجارەای شدە و بە سمت کلیسا حرکت میکنیم...ساعت هفت و نیم شروع بە کوهپیمایی کردە و در هوای مناسب و دلپذیر کم‌کم ارتفاع میگیریم. بعد از سە ساعت بە پناهگاە اول کە در ابتدای مسیر تراورس بهمنی زیر پناهگاە دوم قرار دارد، میرسیم و استراحت کوتاهی میکنیم. این پناهگاە همین امسال احداث شدە اما هنوز تجهیز نشدە است. ادامەی مسیر با عبور از تراورس بهمنی، بە پناهگاە دوم ختم میشود کە حدودا یک ساعت زمان از ما میگیرد. خوشبختانە برف در قسمت تراورسی پایدار است و بدون دردسر و استرس عبور میکنیم و در ادامە بە پناهگاە دوم میرسیم و در سکوی چوبی بالای پناهگاە استراحت کردە و ناهار بەصورت سرپایی صرف میشود. بعد از صرف ناهار بە حرکت ادامە دادە و از طریق مسیر زمستانه یعنی یالچەی بالادست پناهگاە کە برف کمتری دارد بە سمت بالا حرکت میکنیم. پس از رسیدن بە بخشهای انتهای یالچە باد شروع بە وزیدن میکند و احساس سرما را زیادتر میکند.  یخچال زیر پناهگاە را تراورس میکنیم و به شیب تند و نفسگیر پناهگاە میرسیم و بە آرامی بالا رفتە و در نهایت ساعت سە و نیم بعدازظهر پس از هشت ساعت کوهپیمایی بە پناهگاە بزرگ متٸو میرسیم و در یکی از اتاقها کە آفتاب‌خور هم هست، اسکان پیدا میکنیم. تمام طول شب را برف آب میکنیم و آب از دست رفتەی بدنمان را تامین میکنیم.

یکشنبە...بیست و دوم بهمن
تمام طول روز استراحت میکنیم و منتظر فرا رسیدن شب برای ورود بە یخچال میمانیم...رحمان و محمدامین شیب پشت پناهگاە را بالا میروند تا دید بهتری بە یخچال داشتە باشند و از نزدیک بررسی کنند بعد از حدود یک ساعت برمیگردند و عکسها گرفتە شدە را تجزیە و تحلیل میکنیم. اوایل شب، تیم سە نفرەی روس از قلە برمیگردند و به پناهگاە میرسند.
یکی از ایراداتی کە در این برنامە وجود داشت این بود کە نان‌هایی کە برای برنامە خریداری و پک شدە بودند را در خودرو شخصی جا گذاشتیم و تقریبا نانی برای خوردن همراە با غذا نداشتیم...با توجە بە ذاٸقەی ما کە نان بخش اصلی خوراکمان را تشکیل میدهد، خوردن غذای بدون نان احساس گرسنگی را در ما برطرف نمیکرد و همە کم و زیاد احساس گرسنگی داریم. این مسٸلە استرس زیادی بە من وارد میکند و میترسم بخاطر این اشتباە برنامە ناتمام بماند
اواخر شب با مرکز امداد کوهستان کازبگ و دو نفر از گایدهای محلی تماس میگیرم و برنامەی رو بعد تیم را برایشان شرح میدهم تا درصورت نیاز اقدامات لازم را بر اساس این اطلاعات انجام بدهند. از قبل با آنها هماهنگی ‌های لازم را به عمل آوردە و از پشتیبانی آنها برخوردار بودم.

دوشنبە...بیست و سوم بهمن

امروز سرآغاز برگ جدیدی در تاریخ کوهنوردی کوردستان است. برای اولین بار یک تیم از کوردستان بصورت کاملا مستقل صعودی زمستانه برون‌مرزی انجام میدهد آن هم از مسیر غیر نرمال یعنی مسیر یخچالی و بر روی کوهی کە مسیر نرمال آن در تابستان هم نیاز بە فعالیت فنی در ارتفاع بالا دارد. چند ماە پیش کە ایدەی صعود زمستانی یخچال Grade3 را با گایدهای گرجی مطرح کردم، همگی بلااستثنا تردید جدی کردند و گفتند کە در میان گایدها و کوهنوردان گرجی و روسی تعداد انگشت شماری توانستەاند این یخچال را در زمستان صعود کنند و پیشنهاد دادند مسیر نرمال را برای صعود انتخاب کنم.
بخش سوم

ساعت یک بامداد با صدای الارم موبایل بیدار میشویم...کارهای معمول قبل از صعود با وسواس‌های خاص آن انجام میشود و همگی آماده میشویم تا بە سمت بالا حرکت کنیم...یک بار دیگە ساعت خروج از پناهگاە را برای دوستانم، زورا و النا(گایدهای محلی) میفرستم و از پناهگاە خارج میشویم. در دل تاریکی شب از برف پاکوب‌ شدەی روز قبل بە سمت یخچال حرکت میکنیم و آرام آرام ارتفاع میگیریم...بخاطر پوشیدن لباس زیاد، سرعت تیم را طوری تنظیم میکنیم کە عرق نکنیم تا در بالادست برایمان مشکل‌ساز نشود. به قسمت باریک دهلیز کە در ابتدای یخچال اصلی قرار دارد میرسیم و با حمایت طناب و نصب چند پیچ‌یخ عبور میکنیم...بعضی‌ قسمتها هم‌طناب میشویم، بعضی قسمتها فری‌سولو و بعضی قسمتها هم با حمایت سرطناب بالا میرویم. با روشن شدن هوا و دیدن مناظر و دورنمای قلەهای قفقاز شرقی، حس کوهنوردی کردن بیشتر بە ما تزریق میشود و لذت دو چندان میشود. بالا و بالاتر میرویم. حوالی ظهر بە قسمت انتهایی یخچال میرسیم و در حوالی ارتقاف پنج هزار متری قرار میگیریم. انجام فعالیت تکنیکال در شرایط زمستانە و در این ارتفاع خیلی متفاوت‌تر از فعالیتهایی‌ست کە در ارتفاعات پایین‌تر انجام میگیرید...باید بە فکر مدیریت انرژی برای صعود و حتی امداد احتمالی بود و نباید اجازە داد، کامل تخلیە شد مدیریت فشار صعود هنر خاصی میطلبد و کوهنوردی موفق‌تر است کە در این زمینەها هنرمندتر باشد وموشکافانە با درایت و صبر و حوصلە خود و برنامە را مدیریت کند.
بە دنبال انجام کار قهرمانانە نیستیم و فقط میخواهیم مرزهای خودمان را وسیع‌تر کنیم و از حاشیەی امن خودمان خارج شویم و یک پلە بالاتر از خودمان با‌یستیم اما این یک پلە نباید بهای گزاف‌تر از خستگی و فشار صعود داشتە باشد و ریسک بی‌دلیل جایی در کار ما ندارد.
خوشبختانە روحیە و ارادەی تیم بسیار بالاست و نکتەی مثبت و نقطەقوت برنامە همین است...بە علت کم‌غذا خوردن روز قبل احساس کمبود انرژی وجود دارد و تشنگی هم بە آن اضافە شدە، ارتفاع و لباس و تجهیزات سنگین هم مزید بر علت شدە تا سرعتمان را آرام کند. ساعت سە بعدازظهر بعد از بیست و دو طول صعود وصرف دوازدە و نیم ساعت زمان، بە قلە میرسیم...محمدامین زودتر از همە بە قلە میرسد و باقی نفرات پشت سرش میرسند، در کارگاە قبل از طول آخر بە حالت نشستە سرم را روی طنابچەی حمایت کارگاە میگذارم و بە تمام پروسەای کە این تیم را بە اینجا کشاند فکر میکنم...بغض گلویم را فشار میدهد و خوشحالم کە تیمی از کوردستان توانست راە درست را با وجود مشکلات و سختی‌های فراوان طی کند و در مسیری نو قدم بردارد و با تاکید بر ارزش‌های کوهنوردی تکنیکال، از فضای رخوت و کوهنوردی تجاری ایرانی خارج شود و گامی شایستە در راستای استانداردهای جهانی کوهنوردی بردارد. این بزرگترین دستاورد این برنامە برای اعضای تیم است. همەی گروە کە از یخچال خارج میشوند با خیال راحت پیچ‌یخهای آخر را باز میکنم و طول آخر را هم با آرامش خیلی زیادی صعود میکنم. انگار وظیفەام را بە درستی انجام دادە باشم، بار سنگینی از دوشم برداشتە شدە است و با سبک بالی صعود میکنم و سرمستم... بر روی قلە باد بسیار شدیدی میوزد کە اجازەی هیچ کاری نمیدهد. محمدامین بزرگوارانە منتظر همە ماندە تا دست در دست هم بر روی قلە گام بگذاریم. چند عکس و فیلم کوتاە میگیریم و بە سمت پایین سرازیر میشویم. رحمان بر روی قلە یک پیچ یخ نصب میکند تا با ایمنی بیشتری بە طناب ثابت پایین دست برسیم...پایین میرویم و بە طناب ثابت میرسم...سطح یخ این قسمت در تابستان مثل راهرو پاکوب شدە است و فرد بە راحتی عبور میکند اما الان یخ بلور سختی دارد و باید با احتیاط عبور کرد. طناب ثابت همان طناب ثابت تابستانە است کە رنگ و رو رفتە است و در چند جا هم زدە دارد و هستەی طناب بیرون زدە است...تیکەی اول را پایین می‌آیم و بە تیکەی دوم میرسم و میبینم طناب پارگی‌های بدی دارد کە باید تمام وزن ما را تحمل کند، کمی اصلاحات روی گرەها انجام میدهم و قسمت زدەدار را از مدار خارج میکنم و بە فرود ادامە میدهم و بە انتهای قسمت یخی میرسم و روی سطح برف سفت میرسم. تا نفرات کم‌کم پایین‌ بیایند، روی گردنەی بین دو قلە میمانیم و سرعت باد هم آنقدر زیاد است کە چند بار تکانەهای شدیدش تعادلمان را بهم میزند. بعد از رسیدن همه‌ی نفرات تیم، بە قسمت منتهی بە گردنەی بین دو قلە، کە شکستگی خیلی بدفرمی هم دارد و مانند سراک آویزان ترسناک شدە است را از منتهی علیە غربی‌ترین قسمت آن دور میزنیم و بە زیر سراک میرسیم. با سرعت پایین میروم و نفرات هم بە دنبالم پایین می‌آیند. بە شکافهای زیر قلە میرسیم، برف روی همەی آنها را پوشاندە است، با احتیاط نفر بە نفر با احتیاط عبور میکنیم و خطرات این بخش را رد میکنیم و با خیال راحت‌تری فرود میکنیم. همگی خستە هستیم و با سرعت کمی فرود میرویم.
بخش چهارم

بە آپرپلاتو میرسیم و بە صورت میانبر از قسمت بالای پلاتو پایین میاییم تا از شکاف‌های آن قسمت پرهیز کنیم. پایین‌تر در ابتدای شکاف‌های گردنەی غربی مینشینیم و استراحت کوتاهی میکنیم و تەماندەی آب و تنقلات را میخوریم. چراغ‌پیشانی‌ها را درآوردە و با شروع تاریکی بە سمت پایین رهسپار میشویم.
خوشبختانە شکاف‌های این قسمت کاملا پوشیدە شدە اند و وجود پاکوب روز قبل کوهنوردان روس هم خیالمان را راحت میکند کە ریسک افتادن در شکاف حداقل است در نتیجە با آرامش بیشتری اما همچنان هوشیار پایین میرویم. بالاخرە ساعت نە و نیم شب یعنی بعد از نوزدە ساعت فعالیت مداوم بە پناهگاە متٸو میرسیم. وارد اتاق میشویم و هر کسی در سکوت کار خودش را انجام میدهد و مشغول کارهای شخصی خودش میشود...بە آشپزخانەی پناهگاه کە آنتن موبایل قوی دارد، میروم و خبر بازگشتمان بە متٸو را بە مرکز امداد کازبگ و دوستان گرجی میدهم و با ایران هم تماس میگیرم و خبر صعود و بازگشتمان را میدهم. وقتی بە اتاق برمیگردم میبینم همە خواب هستند...منم بە کیسەخواب پناە میبرم و میخوابم. بعد از یک ساعت از شدت گرسنگی و تشنگی بیدار میشویم و آب و غذا میخوریم و دوبارە میخوابیم.

سەشنبە...بیست و چهارم بهمن
ساعت هشت بیدار میشویم و بعد از صرف صبحانە و جمع‌کردن وسایل، اتاق را جارو و مرتب میکنیم و بە سمت پایین حرکت میکنیم. امروز سرعت باد بالاست اما دیروز فقط روی قلە باد داشتیم و جهت باد بە گونەای بود کە حتی طول آخر یخچال هم باد وجود نداشت اما امروز جهت باد بەگونەای است کە اگر امروز روی یخچال بودیم واقعا تردید دارم کە میتوانستیم صعود کنیم یا خیر.
بعد از چهار ساعت بە پناهگاە اول میرسیم و پایین‌تر، با رانندە تماس میگیرم تا دنبالمان بیاید. بە کلیسا میرسیم و سوار خودرو شدە و بە هتل برمیگردیم و لوازممان را تحویل میگیریم و به سمت تفلیس حرکت میکنیم و در ساعت نه شب به تفلیس میرسیم.


نفرات شرکت‌کنندە:
‌رحمان مرادیانی از باشگاە قاجر قروە
شهاب حلاج از باشگاە سامرند نقدە
محمد عبو از باشگاە اوراز بوکان
محمدامین محمدی از باشگاە قندیل پیرانشهر(مسٸول فنی)
محمد ظاهری از باشگاە قاجر قروە(سرپرست)